روضه امام حسین (ع)

بانک مطالب مذهبی

بانک مطالب مذهبی

پیام های کوتاه
بایگانی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۵ شهریور ۹۹، ۱۶:۲۶ - دورقی
    09167830337
نویسندگان

۲۳ مطلب توسط «محسن احمدی نیا» ثبت شده است

علی محمد ختنی فر اینچنین از شکنجه های وحشیانه بازجوهای ساواک می گوید :

در حالی که چشمانم بسته بود مرا روی صندلی آپولو نشانده و دست ها و پاهایم را با گیره های فلزی که در کنار آن تعبیه شده بود بستند و به قدری گیره ها را که با پیچ بسته و یا سفت می شد، چرخاندند که نزدیک بود استخوان های دست و پایم بشکند. آنگاه کلاه آهنی را روی سرم گذاشتند که تمام سر و گردنم در آن قرار داده شد به طوری که دیگر نه چیزی می دیدم و نه کلامی می شنیدم. در این حال ناگهان با وارد آمدن اولین ضربه کابل بر کف پایم، انگار بمبی را در بدن من منفجر نموده باشند، تمام وجودم به آتش کشیده شد، به طوری که نا خودآگاه فریاد کشیدم که ای کاش فریاد نزده بودم  زیرا داد و فریاد من فقط در داخل کلاه فلزی موصوف پیچیده  و بسان بمبی در سرم منفجر شد و به مراتب بیشتر از ضربه شلاق دردناک و کشنده بود. ضربات شلاق با قساوت تمام یکی پس از دیگری فرود می آمد. بدنم مثل کوره گداخته شده و درد و رنج ناشی از آن به اعماق قلب و روح و جانم زبانه  می کشید. یک لحظه احساس کردم کابل را به استخوان های من می زنند ولی با خود گفتم خیال است ولی بعدا متوجه شدم که بر اثر ضربات شلاق گوشت های پایم ریخته و ضربات بعدی مستقیما به استخوان پا اصابت می نمود. درد و رنج حاصل از این شکنجه برای من خونریزی کلیه، خون شدن ادرار، پاهای خونین، متورم و عفونت کرده و ....بود و ماه ها آسایش و آرامش را از من سلب نموده بود و اثرات طولانی مدت آن از بین رفتن رشته های عصبی کف پا و بی حس و کرخت شدن آن برای همیشه بود.

شهدا شرمنده ایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۹
محسن احمدی نیا

رسول خدا(ص) می فرمایند:

برترین شما نکوکاران است.نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است. آنان که خود را آماده خدمت کرده و با دیگران با الفت و محبّت زندگی می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۵:۴۵
محسن احمدی نیا

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ابوترابی از دوران اسارت می گوید

وقتی من رو به اردوگاه بردند انقدر مجروح بودم فک کردند من شهید شدم و من را به عنوان شهید اعلام کردند و بعد من و برادرانی که مجروح بودن به قرارگاه پشت خط بردن . پس از ورود به قرارگاه من را به اتاقی بردن که یک سرهنگ و چند افسر بودند و از من چند سوال پرسیدن و من چون میخواستم زودتر از دستشون راحتشم به عربی جوابشون دادم و گفتم یگ شاگرد هستم و گشتی های شما من رو دسگیر کردن و اطلاعاتی درباره ی منطقه ندارم.

این سخن موجب شد عراقی ها با تهدید اصرار بیشتری با من برخورد کنند، لذا پس از اذیت و آزار مرا تهدید کردند که اگر صحبت نکنی، شب سرت را با میخ سوراخ می کنیم.
و بعد مرا تحویل سربازی دادند و او را مکلف کردند که شب مانع خوابیدن من شود.
با اینکه عراقی ها معمولا راست نمی گفتند ، ولی آن شب به وعده خودشان عمل کردند. آخر شب بود که دوباره همان سرهنگ برای بازجویی آمد و هنگامی که جواب های اول شب را گرفت، میخی را روی سرم گذاشت و با سنگ بزرگی روی آن می زد. صبح هیچ نقطه ای از سرم جای سالم نداشت و همه جایش شکسته و خون آلود بود.
فردای آن شب ساعت هشت صبح بود که ما را سوار جیپی کردده و به پشت مقر فرماندهی قرارگاه در جایی که یک خط آتش تشکیل شده بود، بردند سرهنگ یک لیوان چای جلوی ما گذاشت و گفت :« این آخرین آبی است که می نوشید، مگر آنچه ما می خواهیم بگویید.» پس از آن ما را سینه دیوار گذاشته و سرباز ها آماده آتش بودند که پس از تهدید های فراوان سر انجام دست از سرما برداشتند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۲۲:۴۵
محسن احمدی نیا

قَال الله تَعالَی: إفتَرضتَ عَلَی أُمَّتِکَ خَمسَ صَلواتٍ و عَهدتُ عِندِی عَهداً إنَّهُ مَن حَافَظَ عَلیهِنَّ لِوَقتِهِنَّ أدخَلتَه الجَنَّهَ و مَن لَم یُحافِظ عَلیهِنَّ فَلا عَهدَ لَهُ عِندِی
خداوند متعال فرمود: نمازهای پنج گانه را بر امت توواجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد، او را به بهشت داخل نمایم، و کسی که مراقب آنها نباشد، من تعهدی نسبت به او ندارم.

کنز العمال، ج ۷، ص۲۷۹ حدیث ۱۸۸۷۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۰۵
محسن احمدی نیا

إنَّ الله وَعَدَ أن یَدخُلَ الجَّنَّه ثَلاثَه نُفُورٍ بِغَیرحِسابٍ و یَشفَعُ کُلَّ واحِدٍ مِنهُم فِی ثَمانِینٍ الفاً، المُؤذِّن و الامام، و رَجُل یَتَوَضَّا ثُمَّ یَدخُل المَسجِد فَیُصَلِّی فِی الجَماعَه
همانا خداوند به سه گروه وعده داد، بدون حساب وارد بهشت شوند، و هر یک از این سه گروه (روز قیامت) می توانند هشتاد هزار نفر راشفاعت کنند وآن ها عبارتند از: ۱- مؤذن ۲- امام جماعت ۳- کسی که وضو بگیرد، سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۰۳
محسن احمدی نیا

قربانی

مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند.
این رسوم را کومله نیز اجرا می کرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.
یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سر کردگان کومله بردند.

پس از مراسم، آن عفریته گفت:" باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم". دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها 14 سال نمی شد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند.

شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پر پر می زدند و آنها شادی و هلهله می کردند.اما این پایان ماجرا نبود.آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند. من و عده دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجددا ما را روانه ی زندان کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۲۳:۱۴
محسن احمدی نیا
  • رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: در اسلام، هیچ بنایی نزد خدا محبوب تر از ازدواج نیست.

       منبع : من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ص 409

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۲
محسن احمدی نیا

ابروی ترک خورده ی عباس،خدایا

                                        شق القمر از لشکر دشمن بعید است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۱۹
محسن احمدی نیا

شهید حمید رستمى

«به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مى‏دهم که ، حجاب را حجاب‏ را ، حجاب را ، رعایت کنید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۱۱
محسن احمدی نیا

شهید احمد پناهی

حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۷
محسن احمدی نیا