بین مقتل
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۵۵ ب.ظ
بین مقتل جمعه ای دلگیر می دیدم تو را
در میان نیزه و شمشیر می دیدم تو را خواب می دیدم که گشته یک کبوتر،سر جدا
در میان خواب و در تعبیر می دیدم تو را
ازدحام آمد دلم صد بار مرد و زنده شد
هر زمانی تا که با تأخیر می دیدم تو را
شمر آمد سوی تو،دیگر ندیدم روی تو
دیر فهمیدم که باید سیر می دیدم تو را
رو به من رأس تو را بالا گرفته قاتلت
با غرورش نعره زد: تکبیر!...می دیدم تو را
شاعر : یاسین قاسمی
در میان نیزه و شمشیر می دیدم تو را خواب می دیدم که گشته یک کبوتر،سر جدا
در میان خواب و در تعبیر می دیدم تو را
ازدحام آمد دلم صد بار مرد و زنده شد
هر زمانی تا که با تأخیر می دیدم تو را
شمر آمد سوی تو،دیگر ندیدم روی تو
دیر فهمیدم که باید سیر می دیدم تو را
رو به من رأس تو را بالا گرفته قاتلت
با غرورش نعره زد: تکبیر!...می دیدم تو را
شاعر : یاسین قاسمی
۹۲/۰۹/۲۶