در دهانم همین که تربت رفت...
جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ
عشق را در سحر نگاه کنید
ذکر ِ خود را اِله اِله کنید
گاه تصویر ِ ماه در چاه است
دلِ ما را محیطِ ماه کنید
عاشقان را بنا نبود اصلاً
این همه سال زابراه کنید
سر ِ عاشق شدن فلک شده ام
نکند مثل من گناه کنید
اگر عاشق شدید یک روزی
بنشینید و آه آه کنید
عاشقان را بعید میدانم
بتوانید سر به راه کنید
هیچ دنبال عاشقی نروید
حال و روز ِ مرا نگاه کنید
برده آورده اند تا بخرند
سر و رویِ مرا سیاه کنید
اشتباهاً مرا پذیرفتند
پس بیایید اشتباه کنید
بنویسید خویش را سائل
بعد از آن کار ِ پادشاه کنید
بدنم را شبی که من مُردم
لحظه ای رو به قتلگاه کنید
کفنم را در آورید و سپس
گریه بر بوریای شاه کنید
در دهانم همین که تربت رفت
بنشینید و آه آه کنید
شب بی گریه من نمیخواهم
بعدِ مُردن کفن نمیخواهم
(علی اکبر لطیفیان)
۹۲/۰۹/۰۸