روضه امام حسین (ع)

بانک مطالب مذهبی

بانک مطالب مذهبی

پیام های کوتاه
بایگانی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۵ شهریور ۹۹، ۱۶:۲۶ - دورقی
    09167830337
نویسندگان

۷ مطلب با موضوع «اهل بیت (علیهم السلام) :: حضرت زینب (س)» ثبت شده است

حضرت زینب(س)-اربعین

آمدم اینجا دوباره...لشگرت یادش بخیر

قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر

اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست؟

شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر

اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام

با اذان دلربای اکبرت یادش بخیر

حال، من برگشته ام اما نه مثل بار قبل

قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر

از امانتداری ام دارم خجالت می کشم

بچه های من فدای دخترت... یادش بخیر

روضه ی دیروزمان این بود با بی بی رباب

ای عروس مادر من اصغرت یادش بخیر

من خودم اینجا به جسمت پیرهن پوشانده ام

دستباف یادگار مادرت یادش بخیر

رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را

ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر

مثل جدم می شدی در پیش چشمان همه

وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر

ساربان در پیش چشمان خودم حراج کرد

گوشواره هام...نه انگشترت... یادش بخیر

شاعر : آقای مهدی نظری

اشعار بیشتر در مورد در اربعین اباعبدالله (ع)



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۳
shiehastam shiehastam

همینکه سمت نگاهش به قتلگاه افتاد

دلش شکست و دوباره به آه آه افتاد

دوباره زلزله ای بین بارگاه افتاد

اگر غلط نکنم کوه صبر راه افتاد

بقیه شعر در ادامه مطلب 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۴:۵۷
shiehastam shiehastam
بین مقتل جمعه ای دلگیر می دیدم تو را

در میان نیزه و شمشیر می دیدم تو را
خواب می دیدم که گشته یک کبوتر،سر جدا

در میان خواب و در تعبیر می دیدم تو را

ازدحام آمد دلم صد بار مرد و زنده شد

هر زمانی تا که با تأخیر می دیدم تو را

شمر آمد سوی تو،دیگر ندیدم روی تو

دیر فهمیدم که باید سیر می دیدم تو را

رو به من رأس تو را بالا گرفته قاتلت

با غرورش نعره زد: تکبیر!...می دیدم تو را

شاعر : یاسین قاسمی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۴:۵۵
shiehastam shiehastam

مدیون دم " عناصرالابرارم "
محزون غم " دعائم الاخیارم "
مرثیه سرای این شب غم بارم
یک روضه ی باز اربعینی دارم

بی پرده و منجلی بگو یا زینب
با فاطمه و علی بگو یا زینب

یک چله به غم نشسته است واویلا
یک چله اسیر وخسته است واویلا
زخم سر و سینه بسته است واویلا
او زینب دل شکسته است واویلا
 
یک چله غمین و زار و مضطر گشته
حالابه دیار کربلا برگشته
 
باقلب شکسته و حزین میگرید
باذکر امیرمومنین می گرید
برلشگر بی یار و معین می گرید
برگل پسر ام بنین می گرید
 
تا علقمه میرود ولیکن آرام
 با فاطمه میرود ولیکن آرام
 
از داغ علی اکبرش می گوید
از داغ علی اصغرش می گوید
از داغ محمد پسرش می گوید
از تازه عروس مادرش می گوید
 
از حرمله و کمان و تیر سه پری
از خنده ی طفل و گریه های پدری
 
هم ناله ی با ربابه ی آواره...
 هم ناله ی با ربابه ی بیچاره...
هم ناله ی با ربابه از گهواره...
از وعده ی آب و مشک پاره پاره...
 
می گوید و گریه می کند بی وقفه
می گوید و سینه می زند بی وقفه
 
شمر آمد و روی سینه اش با پا زد
دشداشه ی خود گرفت و آنرا تا زد
بر سینه نشست و آستین بالا زد
از پشت سرش گرفت و خنجر را زد
 
با بد دهنی کسی جوابش میداد
این خاطره های بد عذابش میداد
 
 یا گریه کنان به سینه وسر میزد
یا ناله ی ای وای برادر میزد
یاحرف عمود و تیغ وخنجر میزد
یاحرف سنان و شمر و حنجر میزد
 
یک باره ز تیر و نیزه یادش آمد
یک باره ز نعل تازه یادش آمد
 
از گل پسر خون خدا هم می خواند
از راس به روی نیزه ها هم می خواند
از خولی و زجر بی حیا هم می خواند
از تکه حصیر و بوریا هم می خواند
 
می خواند و تمام کربلا می لرزید
می خواند و همه عرش خدا می لرزید
 
هم آتش و خیمه ها و هم مادرها
هم ناله ی یا عمتی دختر ها
هم غارت روسری و هم معجرها
هم غارت گوشواره و انگشترها
 
در پیش نگاه او تداعی میشد
این غصه و آه او تداعی میشد



شاعر :علیرضا خاکساری
14:54:58
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۴:۵۵
shiehastam shiehastam

خواستم برای این طرح دنبال جمله ای بگردم به عنوان پاسخی به تکفیری ها و سلفی ها و وهابی ها  که فکر هتک حرمت حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) رو در سر میگذرانند که دیدم بهترین جواب رو خود حضرت زینب (سلام الله علیها) در خطبه ای بی نظیر در مجلس یزید (لعنت الله) به همه این بی خردان داده اند ...

بخوانید خطبه ی تاریخی حضرت زینب (سلام الله علیها) را در مجلس یزید (لعنت الله)  :

فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا وَ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْکَ عَارَهَا

ای یزید! هر فریب و نیرنگى که دارى بر ضد ما به کار گیر و از هیچ اقدامى علیه ما دریغ مدار که به خدا قسم نه می توانی نام ما را محو کنی و نه نور وحى ما را خاموش کنی و نه به جلال و شکوه ما دست یابی و نه این ننگ را از دامن خود پاک کنی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۳:۴۱
shiehastam shiehastam

رحمی کن...

رحمی کن آتشی به سراپای ما مریز

یا لا اقل به صورت مینای ما مریز

آتش بیار معرکه بس کن دوباره باز

خاری به پای کوچک زهرای ما مریز

با کعب نی و یا ته نیزه و یا غلاف

برگ و بر صنوبر رعنای ما مریز

از روی بام خانه ی خود سنگ پشت سنگ

برچشم زخم خورده ی سقای ما مریز

وقت عبور قافله خاکستر تنور

روی سر پیمبر عظمای ما مریز

با سوت و رقص شادی و با هلهله ، نمک

بر روی زخم عمه ی تنهای ما مریز

****
ته مانده ی شراب خودت را حیا کن و

روی سر بریده ی بابای ما مریز

شاعر : علیرضا خاکساری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۱۹:۰۷
shiehastam shiehastam

زینب جان!شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما بی حسین شدن توبود وشرمنده ترآنکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۱۱:۵۱
shiehastam shiehastam