خاطرات شهدا(4) بیلمیرم
پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۵۵ ب.ظ
بیلمیرم !!!!!!!
مسعود هادوی از آزادگان 8 سال دفاع مقدس در این باره می گوید: در مقر سپاه سوم و هفتم عراق که «ماهر عبدالرشید» فرمانده آن بود از من بازجویی کرد. دستهایم را از پشت دستبند زده بودند. قبل از ترجمه حرفهایم سرهنگی که فارسی بلد بود، پرسید میتوانی انگلیسی صحبت کنی به انگلیسی گفتم «نه». گفت عربی بلدی گفتم «لا». گفت ترکی بلدی گفتم «بیلمیرم». عصبانی شد و با پوتین به دهانم کوبید. آنقدر مرا زدند که چهار بار بیهوش شدم. بازجو به من گفت من به هر زبانی از تو سوال میپرسم جواب میدهی آن وقت میگویی نه انگلیسی بلدی نه عربی، نه فارسی و نه ترکی؟
۹۲/۱۰/۰۵